تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

روز ناگوارم

 

گاهی حس میکنم که وزن قلبم چند کیلو شده ، ضربانش رو حس میکنم وبرام دردناکه 

بعدترش حس میکنم قلبم داغ شده و داره از تو میسوزونتم .

گاهی حس میکنم مغزم پر از شیشه خورده‌ست ، یا اینکه یه عالمه شیشه خورده دارن رو مغزم سابیده میشن.

گاهی حس میکنم یه میله‌ داغ از عرض داره به گلوم فشار میاره،دردش میزنه به زیر فکم ، به قفسه سینه‌م.

گاهی حس میکنم .... گاهی ... فقط گاهی !

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان