تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

صدا

 

وقتی که میرفت گفت ببین اینجا جای ما نیست . تو هم نمون . برو . غمگین بود ، لبهاش میخندید ولی چشم‌هاش ماتم داشت. بعد دستم رو گرفت و گفت دست خودت و ارزشت‌هاتو بگیر و ببرشون بیرون . من ارزش‌هامو زدم زیر بغلم.. با چنگ و دندون دارم نگه‌شون میدارم . ببین ، اینجا جای ما نیست ، تو هم نمون .. برو

۰ نظر


وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه می‌کرد

قاصد چشم تو آمد مژده‌ی روییدن آورد 



اِبی 

دوست داشته شدن

منو دوست داشته باش 

اونقدر عمیق که بره تا تموم سلول هام و جای اینهمه ترس و اندوه رو بگیره 

اونقدر واقعی که بشکنه دیوار بی‌اعتمادی بین من و آدم‌ها

و اونقدر امن ، که بشه کنارت گریه کرد ، قدِ تک تک این ثانیه‌های بی رحمِ بی‌کسی 

۰ نظر

او که برای گفتن دوستت دارم برنامه‌ میچید، رفته است

اولین بار که کسی بهم گفت دوستم داره ، عین فیلم های هالیوودی بود، تو خیابون موقع خداحافظی تو یه غروب بارونی ، خب قبلش فکر میکردم که دارم به یه دوستی معمولی ادامه میدم، لعنتی تمام دوساعتی که باهم بودیم رو معمولی بود ! یه دوست معمولی ! بعد سرخیابونی که باید سوار ماشین میشدم ، تو اون شلوغ پلوغی های بوق تاکسی و ادم‌هایی که مقصدشونو هوار میزدن، با بارونی که داشت به  اضطراب فضا اضافه میکرد گفت : دوستت دارم !

دومین بار که کسی گفت دوستم داره خب انقدر رومانتیک نبود ، سر اولین قرار با آدمی بودم که میدونستم قرار نیست باهاش دوستی معمولی‌ای رو شروع کنم! قرارمون توی یه کافی‌شاپ خیلی شیک و باکلاس بود که بیشتر به آدم حس ناراحتی میداد ، تو یه روز تابستونی گرم کسالت آور ، هنوز هوا تاریک نشده بود ، درحالی که پشت میز کافه‌ی ناراحت نشسته بودیم ، گفت : دوستت دارم !!

سومین بار که کسی بهم گفت دوستم داره ، اینجوری نبود ! اصلا کسی مجبور نبود تو چشمم زل بزنه و بگه که دوستم داره! یادم نیست بارون بود یا هوا صاف بود !! پشت کلمه‌ها خودشو مخفی کرده بود و نگفت که دوستم داره ، گفت از من خوشش میاد ! اینو تو پیام نوشت و فرستاد !

چهارمین بار ... چهارمین باری وجود نداره ! چون دیگه حتی دوست داشتن هم چیز لوس و بی‌مزه‌ایه که حال آدمو خوب نمیکنه !که هیچ حسی تو دلت ایجاد نمیشه ! از کسی که زیر بارون خیس میشه ، تا کسی که میخواد اولین قرارش خشک ورسمی باشه و حتی تا کسی که برای دوست داشتن ارزشی قائل نیست ، و در حد پیام تلگرام میاردش پایین !

یعنی دیگه از این به بعد دوست داشتن چیزی نیست که کسی برای ابرازش برنامه ریزی کنه و کسی از شنیدنش به وجد بیاد.

چون حتما برای دوستت دارم های چهارم و پنجم و بعد از اون ، نه غافل‌گیر شدنی وجود نداره و نه اعتباری! 

همه چیز مثل این دیالوگ کوتاه و بی‌روح پیش میره :

-ازت خوشم میاد 

+مرسی 



پ‌ن: بیشتر رسوندن منظور و مقصود مراد بود تا اینکه لزوما بخواد واقعیت داشته باشه !


۱ نظر
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان