تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

چاه عمیق سیاه

میم دیروز بهم گفت : میخوای کنسلش کنیم ؟ تو گفتی تو مودش نیستی

بهش گفتم من دوماهه که به شکل مستمر تو مودش نیستم ، و بنابراین فکر نمیکنم دیگه قرار باشه به مودش برگردم .

من دارم ادای زنده بودن در میارم ، دارم میکشم خودمو 

از درون ولی شبیه یه خونه ی متروکه ی پر از تار عنکبوتم 

یه خونه که ساکنینش رو دکوریا پلاستیک کشیدن ، رو مبلا پارچه سفید کشیدن ، و سالهاست که اونجا رو ترک کردن. همین الان اگه بهم بگی اگه از این کوچه بری میرسی به پایان این مسیر ، شک نکن اب دستمه میذارم زمین و میپیچم تو کوچه ! 

من اینجوریم که اوکی ، دیدیم همشو ، تهش کجاست ؟ 

نه که بخوام افتخار کنم به اینجوری بودنه ، یه چاه سیاه بود ، که بعضیامونو بلعید !

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان