وسط ترافیک شلوغ ترین خیابون شهر تو شلوغ ترین ساعت غروب ، اهنگ دل من میگرید همایون شجریان پلی شده بود ! رندوم، واقعا جاش نبود ! من به زور رفتم یه گوشه ، زدم کنار ، داشتم زار میزدم باهاش ! مامور اومد زد به شیشه گفت “خانم اینجا توقف نکن ، حرکت کن سریع” راه افتادم!
دردای ادم کلیشه میشه ! ادم به درداش زندهست ولی الان دیگه دورهی دردمندی و غم ادم سراومده ! اینو دیشب به میم گفتم ! گفتم زمونهی اینه من خوشبختیمو بکنم تو چشم تو تو خوشحالیتو تو چشم من ! دورهی به کجا امدهام امدنم بهر چه بود ور اومده ! شاد باش ، رنگی باش ، روانشناسی مثبت اندیشی! میم خندیده بود و یه سیگار دیگه روشن کرده بود و دودشو فوت میکرد اونوری ولی باد از پنجره میکوبیدش تو صورت من ! من داشتم فکر میکردم دردای ادم کلیشه میشه ! تو عصر دست خورده ی رده چندمی ما ، درداتم مث عشق و تنهایی و بغضهات ، دِمده وکسالت اوره ! پس بشینیم لاته مونو سر بکشیم ! زنده باد زندگی ! زنده باد عصر روابط گسترده ، و تنهایی های گسترده تر!