تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

سال‌های شکست و تجربه

 

روزی که اونقدری بالغ شده باشم که وسط دعوا و خشمم ، حرف‌هایی که دیگران راجب خودشون بهم زدن رو به روشون نیارم ، اون روز رو باید جشن بگیرم . روزی که از آدم ها نرنجم وقتی که وسط دعوا نکاتی که تو زمان دوستی بهشون گفتم رو بهم میگن ، عقب تر حتی ، روزی که با هیچ آدمی راجب خودم حرف نزنم ، نقاط ضعفم رو به کسی نگم ، اینکه نیاز نداشته باشم اصلا با کسی درد و دل کنم و از خودم و باگ های شخصیتم بگم ، اینکه اصلا انتظار رفاقت ، صداقت و وفاداری از کسی نداشته باشم ، اینکه با کسی بحث نکنم ، اینکه خوددار تر بشم ، اینکه تنهایی رو ، به معنای واقعی کلمه ، با تمام سختی ها و خراش هایی که روی روحم میندازه در آغوش بگیرم و خودم رو ، وجودم رو و افکارم رو دوست تر داشته باشم ، و فاصله‌ام رو به آدم‌های ترسناک حفظ کنم ، اون روز قطعا روز تولد دوباره و رشد منه ! 

پی‌نوشت : ثبت بشه اینجا تا بمونه تو یادم !

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان