تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

تنهایی فوّاره در خالی میدان‌ها

 

عزیزم ، غم دارد از سر و کول من بالا میرود ، دارد من را خورد و خاک شیر میکند . دارد ویرانم میکند. و من از این تظاهر به شاد بودن حالم بد است . عزیزم ، امشب شاید هزارمین شبیست که حالم بد است ، بغض داردخفه‌ام میکند و چرا دارم اینها را اینجا مینویسم؟ نمیدانم ، چون بیچاره‌ام، چون تنهایی چاره ای برای ادم نمیگذارد و ادم را مالیخولیایی می‌کند . الکی دور خودمان را شلوغ کرده‌ایم ، هنوز همان ادم‌های تنهای سابقیم . توی لیست مخاطبانم قریب به ۸۰شماره سیو است که دلم میخواهد همه‌یشان را حذف کنم . بودن های بیخود و به درد نخور ، دوستی های اب دوغ خیاری، روابط دوزاری!! چقدر فیک بوده ام تمام این مدت ، چقدر فیک هستم هنوز ، و فردا که از خواب بیدار شوم باز همان ادم فیک مزخرفم که دیروز ! عزیزم ، من واقعا حالم خراب است و نمیدانم بایدسرم را به کدام ستون بکوبم که این فکرها ساکت شود این صداها خاموش و این حسرتها نابود ... دنیا شبیه یک توالت بین راهیست عزیزم ، به گند کشیده شده و متعفن ، بله این نوشته هم چسناله‌ای بیشتر نیست ، و من را ببخش که همیشه چسناله هایم را برایت میاورم ، حالا حتما باز کسی کامنت میگذارد که شما بهتر است به یک روانشناس مراجعه کنی ! عزیزم ، مردم ادم های افسرده را از نوشته هایشان تشخیص میدهند ، ولی هیچکس تشخیص نمیدهد چه چیز یک انسان را از پا در میاورد! چه چیز قلب یک انسان را سرد میکند و روحش تکه پاره . بگذار برایت بگویم، وقتی هرروز همان کارهای تکراری ات را تکرار کنی و هیچکس نباشد که شاهد نابودی ات باشد ، هیچکس نباشد که سر خستگی بی صاحبت را بگذاری روی شانه اش و او بگوید گور باباش! وقتی حرف از چشم و گوش و دهانت بیرون بزند بس که توت پر شده از نگفتن، و هیچ کس نباشد فقط یک کلام بپرسد تو چته؟؟ که نباشد بگوید حواسم هست که دهنت صاف شده ، حواسم هست زیر چشات گود رفته ، که دستات میلرزه . زندگی خالیست، پوچ است ، تهی‌ست ، سیاه قیر است در تنهایی عزیزم، « آویخته‌ی دردم ، آمیخته‌ی مردم » چاره ای نیست ، فردا صبح از خواب بیدار میشوم ، دلهره های تکراری، سگ دو های تکراری و نرسیدن‌های تکراری ... و زندگی گاهی همینقدر دوست نداشتنیست ، عزیز تر از جانم !

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان