تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

این فیلد نمیتواند خالی بماند

 

  • نمیدانم برای چی نفس میکشم ، نمیدانم برای چی زنده‌ام ، نمیدانم برای چی و کی حرف میزنم ، مینویسم ، نظر میدهم . انگار که وجود مطرودی هستم درجزیره ای دور ، که وجودم برای هیچکس مهم نیست . اینروزها دائم شاهد خیانت آدم‌ها به خودم هستم ... به خودم و اعتمادم . چیزی برایم نمانده ، هیچ حالا انقدر بزرگ شده که تمام زندگی ام را در بر گرفته، نمیدانم حتی همین ها را برای چی مینویسم .. چیزی را گم کرده ام ، خودم را ، خودم را گم کرده‌ام.
۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان