تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

فصل بد خاکستریم

 

دیگه نمیتونم ، نمیتونم به خودم روحیه بدم ، نمیتونم خودمو خر کنم ، هیچ حرفی ندارم که برای خودم تازگی داشته باشه ، دارم فکر میکنم که این ته خط اونجایی که باید بری پیش روانپزشک و ازش بخوای با یسری فرمول شیمیایی به دادت برسه یا که اونقدری شجاع باشی و جرئت داشته باشی که خودتو بکشی ، من نمیتونم راه دومو انتخاب کنم ، من اینقدر شجاع نیستم . 

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان