تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

که صدا باشی وسط یه دنیا سکوت


میخوام بگم که سکوت میتونه آدمو کر کنه وقتی دلت برای یه صدای آشنا تنگه ، و کسی بگه میفهمم که چی میگی،میخوام بگم که وقتی اینجا هم نبود تا بنویسم هیچکس و هیچجا نبود که منتظر حرف‌های من باشه،انگار که بیمخاطب ترین باشی،و کسی بگه میفهمم که چی میگی، میخوام بگم چقدر سخت بود این پاییز ، این سال که سه فصلش گذشت،که من هی دلم خوش بود که آینده قراره بهتر باشه و آینده سیاه وتاریک بود همیشه، میخوام بگم نمیخوام توی بیست و دو سالگی انقد تلخ شم که انگار منتظر اتفاق نوئی نیستم و کسی بگه میفهمم که چی میگی. من فقط دلم میخواد کسی صادقانه به من بگه میفهمم که چی میگی،این یعنی به حرفات فکر کرده ، یعنی به من فکر کرده،یعنی چیزایی که میگم رو برای یک لحظه حس کرده ! این حرف‌ها،این حرف ها که عطر گرم رفاقت و همدلی میده ، حرفایی مثه میفهمم ، مثه میدونم ، مثه تو فکرت بودم ، داره از ذهن من پاک میشه، تو این همه سکوت همیشگی


پی‌نوشت: همونجوری که تو اپیزود آخر چهرازی میگه : دلمان برای هر چیز کوچک ، چقددر تنگ است ...

۴ نظر
محدثه //
۳۰ آذر ۱۲:۳۷
به نظرم هیچ کسى نمیتونه یه شخص دیگه رو کامل بفهمه و درک کنه. چون حتى اگه یه نفر دقیقا همون مشکلى رو داشته باشه که تو ( تو فرضى) دارى، بازم "تو" نیست، یعنى حالات و رفتار و روحیه ش مثل تو نیست، نوع زندگى و تحصیلات و کلا شرایط زندگیش مثل تو نیس، مثل این میمونه که دو نفر باید آپاندیسشون رو عمل کنن، یکى انقد پول داره که بهترین دکتر رو میگیره و یکى انقد فقیر که ممکنه عمل نکنه و بمیره!! به مشکل واحد واسه دو نفر با شرایط کاملا متفاوت؛ پس کسى نمیتونه کامل بفهمتت. نهایتش اگه خیلى دوست داشته باشه و احساس نزدیکى کنه، میتونه زیر ٣٠٪؜ درکت کنه. البته نمیدونم تا چه حد استدلالم درسته اما من اینجورى احساس میکنم...
و ببخشید که طولانى شد. 
و خوشحالم که ستاره ت رو روشن دیدم :)

پاسخ :


تا حدودی موافقم باهات ، ولی فک میکنم بعضی‌ها میتونن اون قد صادقانه و با تمام وجود بهت گوش بدن و با تمام وجودشون دردی رو که میکشی حس کنن ، و حتی راه حل جلوی پات نذارن اما با همین میفهممت بهت دلگرمی بدن . البته این انتظارو نمیشه از یه مثلا همکلاسی یا یه فامیل معمولی داشت ، توی دوستی‌های واقعی اتفاق میوفته و من بیشتر دلم برای همین دوستی‌ها تنگه.

ممنونم ازت :)
محدثه //
۳۰ آذر ۲۱:۰۶
هوم، متوجه م.. فکر کنم وقتى حسش کنم، میگم اره، همونى بود که دختر حوا میگفت...
خواهش میکنم :)

پاسخ :


امیدوارم که حسش کنیم اگرچه خیلی دلم روشن نیست ... :)
محدثه //
۰۱ دی ۱۵:۵۱
وقتى امید وارى، پس یعنى اون ته دلت، نمیگم چراغ اما خب یه شمعى روشنه!

پاسخ :

شاید 
ستاره
۲۵ دی ۰۹:۱۲
دختر حوا جانم.. یه عزیزی بود حرف خیلی خوبی زد.. میگفت خیلی از حرفا رو نمیشه به هرکسی گفت.. باید محرم باشه برای حرفات که بفهمه چی میگی.. که درکت کنه.. که محرم حرف دلت باشه.. حرف اگه به گوش نامحرم برسه ارزشش رو از دست میده.. میخوام بگم گاهی تنهایی بهتر اینه که کسی بیاد که محرم حرف دلت نباشه.. حرمت حرف دلت رو نفهمه.. تنهایی دردناکه اما بودن کنار کسایی که نمیفهمنت ددرناکتره....

پاسخ :


موافقم ، داشتن یه گوش شنوا برای گفتن از چیزی که تو دلته خیلی حس قشنگیه اما واقعبت اینه که همچین یارِ موافقی شاید به راحتی و هرجایی پیدا نشه ، نباید هی بخوای براش جایگزین بیاری، باید تنهایی رو آورد ، باید پذیرفتش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان