تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

صادقانه ، خالصانه و گرم


اگرچه جای دل دریای خون در سینه دارم

ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم 

اگرچه روبه‌رویی مث آیینه با من 

ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن 


هربار که این‌ آهنگ رو گوش می‌کنم حس میکنم باید بشه که روزی یک نفر رو همین‌طور دوست داشته باشم ، همین‌قدر صادقانه ، خالصانه و گرم . البته میشه نشه و همچنان نمرد ، به هرحال به قول جمله‌ای تو کتاب وقتی نیچه گریست:

" شاید چنین لذتی برای همه فراهم نمی‌شود" و خب ، باکی هم نیست !



۲ نظر
لبخند ...
۲۱ مهر ۰۰:۰۷
البته من باور دارم عاشق شدن "ارادیه" نه اینکه یهو یکی بیاد که دلمونو ببره

پاسخ :

نمیدونم با این حرف موافقم یا نه .. عشق برام خیلی مبهم و پر از سواله 
لبخند ...
۲۱ مهر ۰۰:۵۳
البته احتمالاً هرکسی به سبک خودش عشقو تجربه میکنه. ولی تجربه‌ی من شاید این بوده.

پاسخ :

:)
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان