تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

کمی آهسته‌تر زیبا


گاج منتشر کرد :


چگونه روان فرزندان خود را به بازی بگیرید ! از بدو تولد تا کنکور ، برای اطلاعات بیشتر به گاج دات‌آر مراجعه کنید .

۵ نظر
محدثه //
۰۴ مهر ۱۹:۵۹
اون مدتی که توی کتابفروشی کار میکردم، به وضوح دیدم... از پیش دبستانی بگیر تاااا دهم و یازدهم و دوازدهم!
گاج به کنار، واسه هر پایه و هر درس کلی انتشارات عجیب و غریب بود. هر انتشارات هم چنتا زیر مجموعه داشت.
آقا خلاصه دیوانه کننده بود

پاسخ :

واقعا مسخره‌ست !! 
دیروز از جلوی یه کتاب‌فروشی رد میشدم دیدم از توی مغازه تا جلوی درش صف بستن ، اول فک کردم شاید گفتن کتاب‌ هم دیگه پیدا نمیشه که ملت هجوم بردن بعد یادم اومد اوایل مهره و مسخره‌بازی که معلما در میارن فلان کتابو بخرین از فلان انتشارات! 
خیلی هم جالبه که هیچ نظارتی سر این مسائل نیس مثلا چند وقت پیش مث اینکه هنوز کتاب‌های سال دوازدهم چاپ نشده بوده گاج برای مقطع دوازدهم کتاب کمک اموزشی چاپ کرده بود .. خلاصه که اینجا ایران است :/
محدثه //
۰۴ مهر ۲۰:۴۸
آره.. مهره و کتابفروشیا به شدت شلوغه. منم که میخواستم از کار در بیام بهم میگفتن الان که سرمون شلوغه نرو..
آقا قسمت جالبش میدونی چی بود؟ من یادمه که توی خونه ی ما داشتن گام به گام جرم بود اصلا! توی مدرسه هم همه زیر نیمکت باز میکردن.. اما الانه تابستون بود، هنوز کتاب درسی نیمده بود، بچه ها دفتر و مداد و خودکار نخریدن، اما میومدن واسه گام به گام!
ولی راجب گاج... تا اون موقعی که من بودم کتابای کمک آموزشی سال دوازدهم اومده بود، بعضی از دروس.. همش نه. اونم نه فقط از گاج، از انتشارات دیگه هم بود. با اینکه خود کتاب درسی هنوز توزیع نشده بود. چون قبل از اینکه کتاب درسی توزیع بشه، این انتشارات ها سر فصل ها و درسنامه ها رو در اختیار دارن...

پاسخ :

اره گاج رو مثال زدم چون دل خونی ازش دارم =) اخبار گفته بود مثل اینکه نمونه‌ی دروس رو برای نظر سنجی از معلما توی سایت گذاشته بودن و انتشارات از اونجا برداشتن ! 

گام به گام رو که گفتی یاد خودم افتادم D: ارزو به دلم مونده بود داشته باشم و تمرینارو ازش حل کنم ، ولی هیچ وقت بابام نمیذاشت :/ بعد مینشتم تمرینارو خودم حل میکردم فرداییش صبح تو کلاس همه از گام به گام پر میکردن :)) فک میکردم مامان بابام دوستم نداشتن که گام به گام نمیگرفتن برام =) مخصوصا واسه درس عربی و اون تمریناش:/
محدثه //
۰۴ مهر ۲۱:۲۱
آهان، اینو نمیدونستم... بعید هم نیست البته.
منم بابام خیلى حساس بود، خودش تمرینایى که نوشته بودم رو چک میکرد که اگه فردا معلم ازم پرسید، درست نوشته باشم اما گام به گام؟ حرفشم نزن :))
واى عربى، عاى هِیت از ته دل یعنى! :d 

پاسخ :


الان که دارم فک میکنم میبینم کل دوران تحصیلم به استرس‌های الکی گذشت ! حتی واسه تمرینای عربی:/ چی بود اخهD:
محدثه //
۰۴ مهر ۲۲:۱۶
واسه همینه یکى از آرزوهام اینه که بچم اینجا مدرسه نره. خیلى دوره، سالیان آینده باید به فکر مدرسه ش باشم اما خب واقعا دلم میخواد اینجا نباشن..

پاسخ :


من هم ترجیحم اینه فرد جدیدی رو (در همون آینده‌‌ی دور) به این مرز و بوم اضافه نکنم :/ خودمون کشیدیم بسه دیگه =)))
محدثه //
۰۴ مهر ۲۳:۰۱
بخداا :| :d

پاسخ :

:/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان