تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

مثلِ رفتنِ کسی که مهم نیست


می‌دانی مدت‌هاست خیابان سعدی را توی غروب قدم نزده‌ام ؟می‌دانی غروب‌های خیابان سعدی من را غمگین می‌کند؟می‌دانی من از غروب‌های خیابان سعدی خاطره‌ی تلخی دارم ؟

می‌دانی مدت‌هاست فکر نکرده‌ام که کسی من را دوست دارد و می‌دانی واقعا مدت‌هاست که کسی من را دوست نداشته ؟؟

می‌دانی مدت‌هاست دقیقا زیر ساعت شهرداری ساعت ۶ با کسی قرارهای دوستانه  نگذاشته‌ام که خیابان‌های امام خمینی و شریعتی و علم‌الهدی و سعدی را چندین بار بالا و پایین کنیم آخرش برویم کافه نگاتیو بشینیم و چای با کیک سفارش دهیم و تا سفارشمان آماده شود از کتاب‌خانه‌اش کتاب شاملو یا بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم را برداریم و بخوانیم ؟ می‌دانی کتاب بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم و چای با کیک و کافه نگاتیو هم من را غمگین می‌کند و می‌دانی که از آنها هم خاطره‌ی تلخ دارم ؟

نمی‌دانی چون مهم نیست ، چون خاطرات تلخ من مهم نیست ، خاطرات تلخ من هم مثل اینکه من کیک شکلاتی دوست دارم و از پای و کیک اسفنجی متنفرم مهم نیست،مثل اینکه کتاب‌فروشی مورد علاقه‌ام کجاست و هر وقت حالم خیلی بد است می‌روم کجا مهم نیست ،حتی مهم نیست که چندین ماه هست که آنجا هم نرفته‌ام چون آنجا هم دیگر "واقعا" حالم را خوب نمی‌کند ، مثل آرزوهایم که مهم نیست ، مثل اینجا که مهم نیست و مثل نوشته‌هایم اینجا که مهم نیست و مثل کتاب‌های مورد علاقم که مهم نیست و مثل درد کردن دست چپم که مهم نیست و مثل تلگرامم که چک کردن و نکردنش مهم نیست و مثل تمام چیز‌های دیگر زندگی‌ام که برای هیچ‌کس جز خودم مهم نیست ، مهم نیست .



۴ نظر
ستاره
۳۱ تیر ۰۹:۲۶
میدونی چرا همیشه عاشق اولین روز بعد برگشت از سفرم؟ چون می‌تونم صبح رو با خیال راحت به معبد آرامشت سفر کنم.. بیام پیشت.. پیش دخترحوا.. 

سلام .. ماموریت همسرم طولانی شد. ما هم مجبورم بودیم همراهش باشیم.. 

دلم تنگ شده بود برات .. 

پاسخ :

عزیز دلی شما ستاره جان 
بی اندازه خوشحالم که اینجا رو دوست داری و بی اندازه ممنونم واسه محبتت به من :)

به سلامتی :) 
من هم دلم برای تو و نظرهای دوست داشتنیت تنگ شده بود.
ستاره
۳۱ تیر ۰۹:۳۱
میدونی من وقتی دلتنگ میشم دقیقا آهنگی که قلبم رو منهدم میکنه رو هزار بار گوش میدم.. و شعری که باهاش خاطره ی تلخ دارم رو نجوا میکنم.. و پارک و نیمکتی که روزگاری بلندترین خنده ام رو شنیده بود و حالا سالهاست میرم اونجا و ریز ریز اشک میریزم رو رها نمیکنم. میدونی من عاشق غروبم غروبی که دلتنگترم میکنه.. میدونی هرچی که منو دلتنگ میکنه رو دوست دارم چون علامتِ زنده بودنمه.. 

و تو .. تو هم مهمی.. برای کسایی که دوستت دارن.. حتی اگر یک نفر باشه.. حتی اگر خدایی باشه که الان خیلی سرش شلوغه.. ولی این دلیل نمیشه که یادش بره تو و خیابون سعدی و کتابفروشی و .... چقدر براش مهمید.... 

پاسخ :

من ولی انگار روحم دیگه برنمیتابه چیزایی که دلتنگ ترش میکننو ، عامدانه ازشون فاصله میگیرم تا حالم خوب شه اما باز هم دلتنگی سمج تر از ایناست .

خدایی که الان خیلی سرش شلوغه و حواسش نیست ...
دلم میخواد روزی به اندازه ی تمام این دلتنگی‌ها ، حالم خوب باشه . این صادقانه ترین آرزومه !
nobody
۰۱ مرداد ۰۰:۳۳
سلام و درود
پست قشنگی بود، البته که همیشه دوستانی وجود دارند که براشون اهمیت داره و جویای حال ما هستند.
امتحانات با موفقیت تموم شد؟

پاسخ :

سلام ،
راجب دوست که اصلا نمی‌تونم با قطعیت نظری بدم :/

بله خداروشکر
ستاره
۰۳ مرداد ۱۸:۵۶
دخترِ حوای جان.. اومدم بگم وقت کردی حتما سینمایی hachiko adogs story  رو ببین... البته بعد از موسیقی فوق العاده زیبا .. متن فیلم قلب آدمو منهدم میکنه.. و دیالوگهای مغزدار .. و وفاداری و ... اگر تونستی ببین این فیلم رو عزیزِ جان

پاسخ :

باشه، حتما میبینم ، ممنونم واسه پیشنهادت :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان