تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

به ترس‌های دیگران احترام بگذاریم


من از گربه می‌ترسم ! بله من علی‌رغم اینکه دوست ندارم از گربه‌ بترسم اما می‌ترسم و وقتی گربه در فاصله‌ی کمی از من قرار بگیرد کنترل جیغ و داد و حرکاتم را از دست می‌دهم و مقدار بسیار زیادی هورمون ستیز و گریز به داخل خونم تخلیه می‌شود و ضربان قلبم می‌چسبد به optimal level . ( فوبیای گربه ندارم ، فقط می‌ترسم ، این دوتا با هم فرق دارند ولی خب حالا انگار مد شده هرکسی فوبیای یک چیزی داشته باشد ! ) داشتم می‌گفتم ، من از گربه می‌ترسم و این خیلی عجیب است که از من انتظار دارند به علاقه‌ی وافرشان به گربه احترام بگذارم ولی خودشان ذره‌ای به ترس من از گربه احترام نمی‌گذارند و با سوالاتی این چنینی که واااقعاااااا از گربه میترسی؟؟؟ یا بدتر از آن ، اخه گربه هم ترس داره ؟؟؟ 

لابد داره، لابد ترس داره که ازش می‌ترسم :/ و بعد هی میخواهند گربه را بچسبانند بهت که ببییین ،ببیییین چقدر نازه!

خب دوست عزیز می‌ترسم !!

 و این به این معنا نیست که به حیوانات علاقه‌ای ندارم یا آدم سنگ دلی هستم ، من انقدری از گربه می‌ترسم که حتی جرئت اسیب رساندن بهش را هم ندارم :/


سخنی چند با دوستان این چنینی: همونطور که من نمیگم واااقعااااا گربه دوست داری؟؟؟یا مثلا اه اه چطور تو خونت گربه داری؟؟؟ شما هم هی نپرس اخهه چرا از گربه میترسییی؟؟ احترام ، این احترام کوفتی مقوله‌ای دو طرفه است !

۲ نظر
محدثه //
۳۰ تیر ۰۰:۴۴
هوم، دوست منم دقیقا همینطوریه... از گربه میترسه.
خیلى هم چیز عادى و معمولیه. والا :d ملت همه چیو عجیب غریب میکنن...

پاسخ :

منم نمیدونم چرا برای بعضیا انقد عجیب و غیرقابل درکه که یکی از گربه بترسه :/ 
ستاره
۳۱ تیر ۰۹:۳۵
حالا من علاقه ی وافری به سگها دارم. مثلا دوست دارم یک روزی توی حیاط خانه ی نداشته ام یک سگ شکاری داشته باشم.. هی نوازشش کنم.. هی سگ برایم پارس کند.. هی دمش را برایم تکان دهد. ولی عکس العمل اطرافیانم برای سگِ نداشته ام خیلی جالب است.. تند و تیز نگاهم میکنند و میگویند؟ واقعا؟!! بعد نچ نچ میکنند و سری به علامت نفی و تحقیر تکان میدهند.

+راستی نوشته ات باعث شد حواسم را جمعتر کنم.. آخر یکی از همکارها از گربه میترسد.. و من از این به بعد باید احترام بیشتری برای ترسش قایل شوم.. به احترام به دختر حوای عزیزم..

پاسخ :

منم خیلی سگ دوست دارم و دوست دارم که یه روز سگ داشته باشم ولی خب از همونم یکم میترسم :/ فک میکنم ریشه تو بچگیهام داره که هیچ وقت تو محیطی نبودم که حیوون داشته باشه و با حیوونا بازی کنم تا بتونم به ترسم ازشون غلبه کنم ، 
خودم هم اصلا از این ترسهام دل خوشی ندارم و دوست دارم دست از سرم بردارن .
+عه مرسی:))  واقعا اخه ترسمون دست خودمون نیست که و خیلی ترس بدیه :/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان