تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

باز در تو ادامه خواهم داد،از تو ای شعر واقعا ممنون !


چند شبه که قبل از خواب این غزل رو میخونم و فکر میکنم چطور میشه با کلمات جادو کرد :


هوای روی تو دارم ، نمیگذارندم

مگر به کوی تو این ابرها ببارندم


مرا که مست توام این خمار خواهد کشت

نگاه کن که به دست که می‌سپارندم


مگر در این شب دیرانتظار عاشق‌کُش

به وعده‌های وصال تو زنده دارندم


غمی نمیخورد ایام و جای رنجش نیست

هزار شکر که بی  غم نمی‌گذارندم


سری به سینه فرو برده‌ام مگر روزی

چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم


چه باک اگر به دل بی‌غمان نبردم راه

غم شکسته دلانم که می‌گسارندم


من آن ستاره‌ی شب زنده‌دار امیدم

که عاشقان تو تا صبح می‌شمارندم


چه جای خواب که هرشب محصلان فراق

خیال روی تو بر دیده می‌گمارندم


هنوز دست نشسته‌ است غم ز خون دلم

چه نقش‌ها که ازین دست می‌نگارندم


کدام مست، می از خونِ سایه خواهد کرد

که همچو خوشه‌ی انگور می‌فشارندم


هوشنگ ابتهاج 

۲ نظر
گوشنا صبور
۳۱ ارديبهشت ۲۳:۳۵
یا خودش میاد یا نامش!
غصه نخور دختر حوا

پاسخ :

نه خنده‌دار بود نه جالب !
حمـ ید
۰۲ خرداد ۱۳:۱۹
هر موقع با خودم میگم چرا اینقدر شعر میخونی یاد این جمله میوفتم:
the earth without art is just eh

پاسخ :

اره.واقعا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان