تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

هجرت و هجرت و هجرت


هر روز بیشتر دلیل برای رفتن پیدا میکنم ، هر روز مطمئن تر میشم که تصمیمی که واسه آیندم گرفتم درسته و نباید توش تردید کنم ، هر روز آدم های حسود و خاله زنک اطرافم ، تصمیمم رو محکم تر میکنن، میشینم تو جمعی که میگن:دماغ فلانی دیدی چه داغونه؟؟؟ و به رفتن فکر میکنم . توی بیمارستان به کمبود وسایل و سمبل کاری پرستارها و پزشک‌ها نگاه میکنم ، و به رفتن فکر میکنم . به همکلاسی‌هام که تمام دغدغه‌شون شده ازمون ارشد ولی وقتی پای حرفشون میشینی میگن رشتمون رو دوست نداریم یا دلمون نمیخواد درس بخونیم و فقط واسه مدرک میخوان ادامه تحصیل بدن ، گوش میدم و به رفتن فکر میکنم . اخبار رو نگاه میکنم و به رفتن فکر میکنم ، به آدم‌هایی که زندگیشون یه خط صاف کسالت آوره و همه‌ی کارهاشون رو اینجوری انجام میدن که : حالا ایندفعه بگذره نگاه‌ میکنم و به رفتن فکر میکنم ، آدم‌های خوب مجازی و خیلی بد‌ِ حقیقی رو نگاه میکنم و به رفتن فکر میکنم!

مرسی که هر روز شک و دودلیم رو کمتر میکنین!

۱ نظر
محدثه //
۲۷ ارديبهشت ۱۵:۴۴
منم خیلى بهش فکر میکنم. و دقیقا رفتار اطرافیان بیشتر منو مصمم میکنه!

پاسخ :

هعیی..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان