تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

کسی نمانده که در کوچه‌ها قدم بزنیم


گاهی وقت‌ها با اینکه تصمیم خودته که انقدر محکم دست تنهاییتو چسبیدی و روابطتو محدود کردی ولی باز دلت برای یه همپای ساده‌ برای غروب‌های مزخرفِ رخوت بهانه میگیره ! 


*عنوان از مهدی موسوی

۱ نظر
لبخند ...
۱۵ ارديبهشت ۱۲:۳۰
آره واقعا... 

پاسخ :

:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان