تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

گذشته‌ای که شما را به بعضی‌ها میچسباند !

متاسفانه باید بگم که دوستانی دارم که ۷ - ۸ ساله که باهاشون دوستم و دوستای صمیمی به حساب میایم ولی فقط به درد شادی های هم میخوریم ، یعنی دوزار تو موقع حال بد نمیتونیم دردی از هم دوا کنیم ! و بدترین جاش اینجاست که امروز که کنارشون بودم به این نتیجه رسیدم چقدر فرق کردیم نسبت به قبل!چقدر دیگه کنارشون بودن برام اون لذت سابق رو نداره،چقدر دیگه شوخی هاشون منو به خنده وا نمیداره و اینکه چقدر خودمو کنترل میکنم که باهاشون وارد دعوای کلامی نشم !!

واقعا شاید مشکل از منه که انقدر عن اخلاق و سخت گیر شدم ! به هرحال این خیلی حس نگران کننده‌ایه که از بودن کنار ادم‌ها لذت نبری و حتی شخصیتشونو دیگه نپسندی ، ولی هنوز دوسشون داشته باشی!

About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان