تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارمت

صبح که داشتم مثل وضعیت هر روزه ی سه سال اخیر ، و حتی اگه بخوام دقیقتر بگم با دوازده سال تحصیلم تو مدرسه و یه سال پشت کنکور ، به سمت انجام کاری که دوستش ندارم میرفتم، چشم‌هام که به کوه‌های سفید از برف

افتاد،با خودم گفتم یه روز میرسه که صبح‌ها همین ساعت‌ها دارم به سمت کوه‌  میرونم و آهنگ های مورد علاقم با صدای بلند پلی میشه و تو دلم به حال این مردم میخندم ! 

بعد فکر کردم که تنها چیزی که این روزها ، تو این شهر چشمم بهش میوفته و به نابودی کامل این شهر (کشور) پی نمیبرم ، همین کوه‌ها هستند . کوه‌هایی که به دور از کلافگی و سردرگمی آدم‌های گرفتار این شهر ، با صلابت اون دورها وایستادن و توی سرما نمیلرزن ، توی گرما بی‌تاب نمیشن ... 

باید به چند خط بالا ، آسمون رو هم اضافه کنم ، آسمون همیشه واسه من نوید اتفاقای خوبه ، حتی اگه واقعا اتفاق خوبی منتظرم نبوده باشه .

۴ نظر
محدثه //
۰۵ آذر ۲۳:۱۲
ما اینجا کوه نداریم.. ولى دقیقا همین حس رو به آسمون دارم... به حدى که اینقد سر به هوا راه میرم که بارها نزدیک بوده بلایى سرم بیاد!
آسمون هم اینجا بیشتر اوقات آفتابیه،اما اواخر پاییز و زمستون که میشه، آسمونش واقعا دلبره... آبى خوش رنگ با ابراى سفید قشنگ..
این روزا همش چشمم بهشه.

پاسخ :

اخ اخ از این اسمون دلبرا 
ابی ملایم خوشرنگ با ابرهای پراکنده ، منم خیلی اینجور مواقع سر به هوا راه میرم :))
واقعا نمیدونم اگه آسمون و کوه ها نبودم دلمو به چیه تو خیابون خوش میکردم ! مخصوصا اول صبح‌ها
ستاره
۱۰ آذر ۱۴:۳۵
چه حس خوبی بهم دادی، دخترِ حوا...

آسمون همیشه نوید اتفاقای خوبه.. حتی اگه واقعا خبری از اتفاق خوب نباشه.. 

این جمله‌ات  رو هرگز فراموش نمی‌کنم...

پاسخ :

خوش‌حالم :))
ستاره
۱۰ آذر ۱۴:۳۶
عنوان هم عشق!

پاسخ :

:))
ستاره
۱۰ آذر ۱۴:۳۸
عنوان رو کپی کردم راضی باش. میخوام داشته باشمش!

پاسخ :

عنوان شعریه از مهدی موسوی:
پاییز من عزیز غم انگیز برگریز 
یک روز میرسم و تو را می‌بهارمت
خوشحالم که دوست داشتی:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان