تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

پاییز بود

من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست 

آخرین جرعه‌ی این جامِ تهی را تو بنوش …

علیرضا قربانی اینها را میخواند ، میخواند و چیزی توی دل من داشت تمام میشد...

About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان