تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

ارزوهای نه چندان بزرگ

داشتم فکر میکردم چقدر دلم میخواد یکی بدون بهانه تمام ۱۰جلد کتاب کلیدرِ محمود دولت ابادی رو برام هدیه بگیره و بگه : «همینجوری بی دلیل،چون دوست داشتی» !

بعضی وقتا اصلا مسئله ی مالیش مهم نیس، فقط دلت نمیخواد یچیزی رو خودت بخری ، دوست داری کادو بگیریش.

۲ نظر
یک نویسنده
۰۴ خرداد ۱۶:۱۸
می خوام کتاب هدیه بدم....

پاسخ :

اطرافتون هستن کسایی که از این ارزو ها داشته باشن ، دریابین اونا رو:)
ستاره
۰۹ خرداد ۰۰:۴۷
دختر حوا جان. لبخندی بر جانم نشست از این آرزوی مشترکمون.. دقیقا پشت کتاب فروشی با دیدن این کتاب توی دلم گفتم مثلا یک روز این ده جلد را هدیه بگیرم.. ولی اینجا هیچ کس کتاب هدیه نمی دهد!!:(

پاسخ :

کاش دوستیمون خارج از فضای مجازی بود و برات کتاب هدیه میگرفتم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان