تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد

آدم ها وقتی خونه تنها میشن ، خیلی کارها ممکنه بکنن ، مثلا یکی میرقصه ، یکی تلویزیون نگاه میکنه ، یکی کتاب میخوانه 

اما یکی مثه من تو خونه که تنها میشه شعر ها و پاراگراف های مورد علاقشو با صدای بلند واسه در و دیوار میخونه ، حتی گاهی صداشو ضبط هم میکنه ، واسه روزای خوب بعدیش ، که بغضشو یادش نره .

پی نوشت  : امروز فروغ خوندم ، شعر " دلم برای باغچه میسوزد " رو ، و خط به خط ، کلمه به کلمه اس رو حس کردم . پیشنهاد میکنم بخوننیش ، با صدای بلند توی تنهایی ...

این قسمت لعنتیِ شعر :

من مانند دانش آموزی که درس هندسه اش را دیوانه وار دوست می دارد

تنها هستم

و فکر میکنم

و فکر میکنم

و فکر میکنم

و قلب باغچه در زیر افتاب ورم کرده است

و ذهن باغچه دارد ارارم ارام از خاطرات سبز تهی می شود .

۱ نظر
احسان .میم
۰۷ ارديبهشت ۱۹:۴۶
منم دو روزه که دارم دوباره فروغ میخونم.
کاش در بستر رودی خاموش،عطر مرموز گیاهی بودم...

پاسخ :

فروغ ...خیلی خوبه 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان