تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

چه بیهوده انتظاریست ...

پشت میز نشسته 

به روزهای نیامده فکر میکنم 

نگاهم از پنجره میگذرد

و مثل کبوتری زخمی به پرواز در میآید 

کمی دورتر

در چاه دودکش کارخانه ای سقوط می‌کند

آیا در این دنیا خبر خوشی نیست 

که مرا خوش‌حال کند ؟!

+ رسول یونان 

پ‌ن: در این دنیای خراب شده ، واقعا چیزی نیست که من رو سر ذوق بیاره ؟

About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان