تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن ...

خب من دیروز یه کار دیگه ای هم انجام دادم که نگفتم :) اون دلخوری که از صمیمی ترین دوستم داشتم رو بهش گفتم و خب با حرف زدن از بین رفت . یکی از ویژگی های بدم اینه که با اینکه خیلی دیر از کسی دلخور میشم ولی وقتی ناراحت شدم با هزارتا توجیح درست و غلط سعی میکنم دلخوریم رو منطقی جلوه بدم . البته اکثر موارد منطقیه ولی خب نمیشه گفت کینه ای ام اما فراموش هم نمیکنم . اما سر این دوستم فرق داشت ... دلم برای روزهای خوب و بدی که باهم داشتیم میسوخت ، برای حرفامون و رویاپردازی هامون . دلم نمیخواست خیلی راحت پشت پا بزنم به همشون . خلاصه دیروز با هم بودیم و از کاری که کردم حس خوبی دارم ... اونجوری انگار یه کاری باید میکردم و نکرده بودم این اخر سالی .

دیشب داشتم فکر میکردم من هیچ وقت واسه سال جدیدم برنامه نریختم . که مثلا تا اخر سال اینکارو بکنم و به این هدفم برسم .

میخوام امسال اینکارو بکنم و دلم میخواد اینجا بنویسم که فقط مختص خودم نباشه اگه زیرش زدم دو سه نفر دیگه هم باخبر شن لااقل از عذاب وجدانش انجام بدم .

شاید مهم ترین کاری که بخوام تو 96 انجام بدم اینه که بیشتر واسه دل خودم زندگی کنم تا نظر دیگران ... انقدر رفتار و حرف های دیگران برام مهم نباشه ... انقدر خودمو بی ارزش نکنم که دیگران با ارزش شن .

یه کتاب گرفته بودم چند وقت پیش : راهنمای داستان نویسی .هنوز وقت نکردم بخونمش خب . ولی دلم میخواد شروعش کنم و نوشتنم رو تقویت کنم . یکی از بزرگترین ارزوهای زندگیم نوشتن یه رمانه ... باید بیشتر بنویسم ... بیشتر بخونم

اما گیتارم که سه ساله داره گوشه ی اتاق رسما خاک میخوره :/ بعد دوسال که با صداش زندگی کرده بودم بخاطر کنکور و این مسخره بازیا ولش کردم و الان به جز اینکه میتونم به سوال های جدول که نت سوم چیه جواب بدم هیچ چیز دیگه ای از موسیقی یادم نیست :/ باید برسم بهش دوباره ...

باید از اعتیادم به اینترنت کم کنم جاش بیشتر کتاب بخونم ... این خیلی مهمه . کلی کتاب نخونده دارم هنوز چندتا از کتاب های نمایشگاه کتاب پارسال نخونده مونده رو دستم !

مامان به عنوان عیدی برام دوربین عکاسی گرفته . خب همیشه دلم میخواست یه دوربین عکاسی خوب داشته باشم و حالا دارم . اما نه اینکه بخوام حرفه ای دنبالش کنم ولی باید یه کتابی چیزی راجب عکاسی بخونم که حداقل مبتدی بتونم برای دل خودم عکاسی کنم .

دلم میخواد تابستون با مامان یه سفر برم شیراز . از وقتی خیلی بچه بودم تا همین الان شیراز رو دوست داشتم . دوست دارم یه هفته ای اونجا باشم و بتونم با ارامش بگردم همه جاشو ... اخ حافظیه ، سعدیه ... تخت جمشید :)

الان که دارم اینا رو مینویسم خندم گرفته . یاد اون جمله افتادم که فک کنم از داستایوفسکی باشه که میگه:( هرروز از خواب بلند میشی و میگی دیگه نمیتونم ادامه بدم . بعد خندت میگیره چون یاد تمام صبح هایی میوفتی که این رو به خودت گفته بودی .)

ولی خب چه کنیم ؟؟ نمیشه ارزو نداشت . ارزو و امید مثه جریان خون میمونه که اگه یک دقیقه به مغز نرسه ، مغز میمیره ... سلول های قلب میمیره ...

یادم رفت بگم ، خب من به رشتم اصلا علاقه ندارم حس میکنم اصلا شبیه من نیست . ولی نمیتونم انصراف بدم واقعا . برای دل مامان هم که شده نمیتونم انصراف بدم . دوست دارم این سال جدیدی یکم بیشتر دوست شم باهاش . بیشتر بخونم راجبش و بتونم کم کم علاقشو تو دلم ایجاد کنم .

همین دیگه . مثه هرسال این موقع ها که ادم پره از ارزو و ایشالا و اینا ، امسالم پرم از این حس ها . به قول یکی دیگه که میگفت ادم لازمه گاهی حتی ادای یه شروع تازه رو دربیاره :)

کاش دلمون خوش باشه این سال جدیدی :) کاش نمیره این حس خوب تو وجودمون .

با کلی ارزوی خوب ...

ببخشید که خیلی طولانی بود :/

پی نوشت : عنوان آهنگیه از گروه دنگ شو ، که توصیه میشه :)

 

۲ نظر
احسان .م
۲۹ اسفند ۱۶:۲۵
باید همیشه برای حفظ دوستی ها تلاش کرد،حتی کم رنگ ترین دوستی ها.ولی جوری نباشه که نادان خیال بد برد،منظورم را رسوندم؟
این عنوان مطلب را قبل از دنگ شو،استاد بنان خونده :)

پاسخ :

نه اینو قبول ندارم که حتی کم رنگ ترین دوستی ها ! بعضی روابط واقعا دوستی نیستن و بیشتر رابطه ی انگلی ان :/ به نظرم اینجور دوستیا هرچه بهتر زودتر تموم بشن . ولی دوستی های صمیمی و عمیق فرق میکنن :)  
اره شنیدم اون رو ولی اجرای دنگ شو رو بیشتر دوست دارم :)
محدثه 💫
۲۹ اسفند ۱۹:۳۲
خیلى خوبه که واسه سال جدیدت برنامه ریختى و هدف مشخص کردى. امیدوارم همشون رو انجام بدى و بیاى و از اون حس  رضایتت بنویسى... :)

پاسخ :

ممنون :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان