جمعه ۵ خرداد ۰۲
بهش گفته بودم میشه تنهاییمو ازم بگیری؟
این ذهنیت کلا اشتباهه ، مگه میشه تنهاییت رو ازت بگیرن ؟ انگار که خودت رو از خودت جدا کنن !
اون گفته بود باشه ! ولی هربار من تنهاتر میشدم ! هرروز بعد از سلامش و هرشب بعد از خداحافظی .
بعدش رفت ... و من فهمیدم هیچکس تنهایی هیچکسو ازش نمیگیره ! اصلا نبایدم که اینجوری باشه ، یا بخوای که اینجوری باشه!
هرجایی که خواستی از تنهاییت فرار کنی بیشتر حس تنها بودن میکنی ! اون جلوتر از تو اونجا نشسته ! اصلا چرا میخوای از تنهاییت فرار کنی؟مگه ادم از خودشم فرار میکنه؟
* پینوشت : عنوان از شروع کتاب فلسفهی تنهایی لارس اسونسنه ، جملهش از مونداگه ، من مونداگو نمیشناختم ، ولی عجب جملهای !!