تو همین یکی دوسال اخیر که تعداد زیادی از دخترهای همسن و سالم دارن ازدواج میکنن ( که البته من اصلا درک نمیکنم چرا آدم باید تو ۲۲سالگی ازدواج کنه ! و خب درک کردن و نکردن من هم مهم نیست و میخوام چیز دیگهای بگم) بیشتر شاهد اینم که این باور هنوز وجود داره که دختری که ازدواج میکنه نسبت به افراد مجرد احساس برتری میکنه و فکر میکنه که موهبتی داره که بقیه از اون بیبهرهند! این رو چندین و چندبار تو رفتار بعضی از دوستها یا همکلاسیهای متاهلم دیدم که مثلا داری حرف میزنی یا کاری میکنی که میگن همین کارارو میکنی که کسی نمیگیردت دیگه ! ( بله ، دخترها کالایی هستند پشت ویترین مغازهی پدرشان که یک مرد باید بیاید و آنها را بگیرد، وگرنه که برای یک دختر چه چیزی بالاتر از اینکه ازدواج کند و لباس عروس بپوشد و روز عروسیاش به اندازهی تمام سالهای دیده نشدهی زندگیاش دیده شود ؟) و شاید فکر کنید که خب دارن شوخی میکنن؟ که باید بگم نخیر که این حرف را با چنان جدیتی میزنن و کرور کرور اه و افسوس در چهرهشون نثار شما دختری میکنن که کسی نمیگیردت(وا مصیبتا) یا مثلا میخوای برنامه بچینی که بعد از مدتها هم رو ببینیم ، از فضائل بیکرانشون اینطور بهره مندت میکنند که بابا من مثل تو بیکار نیستم که زندگی دارم ! ( بله ، فقط شما هستید که زندگی دارید و ما را که کسی نگرفته ، از زندگی هم ساقطیم ، کاش کسی هم زودتر ما را میگرفت )
و در انتها خواستم بگم که من هم مثل خیل عظیمی از دوستان معتقدم ظلمی رو که زنها به هم و به خودشون میکنند رو مردها ، نمیکنند .
پینوشت : ما حقیقتا انسانهای عقب افتادهای هستیم که روز به روز هم عقب تر میوفتیم ، کاش حداقل درجا میزدیم!