گندمان بزنند که فقط بلدیم گند بزنیم به ذهنیت همدیگر! ما آدمها مثل زنبور همدیگر را در کسری از ثانیه نیش میزنیم و بیشتر گندمان بزنند که همان بهرهایی که از زنبور میبریم هم نمیتوانیم از هم ببریم ، ما حریص این هستیم که همدیگر را ازار بدهیم ، که همدیگر را ضایع کنیم و کاری کنیم حال خوب آدمها برایشان مزهی زهر مار بدهد !
برای همین من همیشه سعی کردهام از هرکس که به نوعی فکر کردهام آدم خاصی است فاصله بگیرم، چون چیزی به عنوان خاص بودن وجود ندارد، خاص بودن زاییدهی فاصلهاست و به محض کم شدن این فاصله ، خاصیتها کمرنگ و گندو گهها بولدتر میشوند ! پس زنده باد این فاصلهی ارزشمند که لجنهای وجودمان را درخودش پنهان میکند.
پینوشت: حتی یکی از دلایلی که وبلاگهایی که دوستشان دارم را در خاموشی میخوانم و تا حد امکان نظری نمیگذارم حفظ همین فاصله است ! ما در اینستاگرام قشنگیم ، در وبلاگهایمان با فهم و شعوریم، در سه صندلی آن طرفتر رستورانها شاد و با فرهنگیم ، از نزدیک اما ، از نزدیک همه توی ذوق میزنیم ! کاش ناگهان یک نفر پیدایش شود و حال ما را گرفته تر از اینی که هستیم نکند ! باید به احترام این آدم کلاه از سر برداشت و ایستاده برایش دست زد بس که کاری کرده کارستان !