دوشنبه ۵ شهریور ۹۷
همه چیز غمگینم میکند ، نه که بخواهم این غمگینی را نشان کسی بدهم ، اما همه چیز چیزی را درون من از بین میبرد ! دارم آرام آرام و ذره به ذره تمام میشوم ، نمیخواهم منتظر هیچ چیز باشم ، نمیخواهم منتظر هیچکس باشم ،نمیخواهم فکر کنم اتفاق خوبی پیش رویم قرار دارد ، از امیدواری خستهام . از فردا روز بهتریست خستهام، من خالیام ، از درون خالی و تهیام . آرزوهایم را گذاشتهام برای بعد، چراغهای امیدواری وجودم یکی یکی خاموش شدهاند، در خیابانها از همهجا بیشتر غمگین میشوم ، حتی بوق زدن ماشینها برای من غمگین است .. من حالم بد..نه من حتی حالم بد هم نیست . من خالیام ، و دارم روز به روز خالی تر میشوم،از تلاش ، از دوست داشتن ، از مزهی چیزهای خوب را چشیدن ، از اینکه برای یک ثانیه حس کنم چه دختر خوشبختی هستم ... دارم خالی میشوم ، از هرچیزی که یک انسان را برای زندگی مشتاق میکند