نه اینکه فکر کنی اه چه ادم یبس یا نحسیام ! نه اینکه بخوام بگم خیلی بی احساسم یا هیچ چیز برام فرقی نمیکنه ! نه اینکه بخوام تظاهر کنم به بیتفاوتی ! امروز روز تولدمه ولی میدونی امسال حالم دقیقا توصیف همین یه مصرعست: من صادقانه روز تولدم ... ! نه اینکه تکیهام بیشتر روی بغض باشه،اتفاقا بیشتر روی "صادقانه"ست .
نمیخوام غمنامه بنویسم و بگم که همیشه نشده و همیشه اتفاق های بد و اینجور چیزا ، یا بگم که میخوام از فردا تبدیل به یه آدم دیگه بشم و زمین و زمانو به هیچجام نذارم ، اصلا راستش خودمم نمیدونم چرا فک کردم که باید حتما روز تولدم چیزی بنویسم . فقط دارم فکر میکنم کاش که اتفاقی بیوفته بهتر از چیزهایی که تاحالا پیش اومده ، کاش آرزو کردن و آرزو داشتن دوباره برگرده به دلهایی که سرد شدن از آوار نشدنها و نرسیدنها .
من صادقانه روز تولدم بغض میکنم ، صادقانه به خودم فکر میکنم، به آدمهای زندگیم ، به رویاهای قدیمیم و به قلبم که روز به روز سردتر میشه .. روز تولد هر ادمی ، شاید تنها روزیه که حق داره فکر کنه مخصوص خودشه ، شکل خودشه اصن ! چشمهای هر آدمی باید بتونه حداقل تو روز تولدش روشنیها رو پیدا کنه و دلش آرزو داشته باشه. آرزوهایی که به برآورده شدنش امید داشته باشه … پس من چم شده امروز؟؟