تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

Sometimes,we can be shut up and just look

بعد از کارآموزی بیمارستان روان:

ما از بیرون میمونیم و به درِ بیمارستان روانی نگاه میکنیم و میگیم ، تیمارستان ، میگیم دیوونه خونه .

ما خیلی راحت به کسی که دچار افسردگی شده میگیم روانیه ،خیلی راحت انگ میزنیم که فلانی بچه‌ش روانی شده بردنش تیمارستان ! ما  با بینی عملی و موهای بلوند و تیپ‌های هماهنگ با آخرین مدها ، شبیه عقب مونده‌هایِ بی‌سواد و بدون آگاهی هر کسی که سابقه‌ی مصرف داروهای روان داره رو قضاوت میکنیم و متهمشون میکنیم چون دچار اختلال روانی شدن، درحالی که نمیدونیم توی بیمارستان های روانی پر از بیمارهاییه که تو سابقه ی خانوادگیشون ، خودسوزی برادر، خودکشی خواهر ، فوت مادر در کودکی و ازدواج اجباری ، والدین معتاد ، ضربه‌ به سر و... وجود داره ، چیزی که هرکدومش به تنهایی عذاب بزرگیه و تحملش سلامت روانی خیلی بالایی میخواد!

کی وقتش میشه انقد راحت آدما رو  قضاوت نکنیم وقتی نمیدونیم هرکس تو زندگیش چه دردهایی رو تحمل کرده و آیا ظرفیتش رو هم داشته؟


پ‌نوشت: خوبه که همه‌مون بدونیم که هیچ بیماری و مشکلی اونقدر از ما و خونوادمون دور نیست که بخوایم به خودمون بنازیم و اون‌هایی که درگیرشن رو تحقیر کنیم


۱ نظر
محدثه //
۰۴ ارديبهشت ۲۱:۲۷
وقتى یه لحظه فک میکنى، میبینى واقعا تحمل هر کدوم از اینا خیلى خیلى خیلى سخته... :(
درست میگى، هیچ کدوم از این اتفاقا براى هیچ ادمى دور نیس و همه چى ممکنه...
پ.ن: خیلى خوشحالم بازم مینویسى :)

پاسخ :

پشت زندگی اکثرشون واقعیت‌های دردناکی هست که اصلا منصفانه نیست فقط با یه کلمه‌ی روانی بخوای توصیف و قضاوتشون کنیم...

+ ممنونم ، منم خوش‌حالم که میخونیم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان