دوشنبه ۷ اسفند ۹۶
حالا دیگه از دست هیچ ترکیب گیاهی آرامبخش و ترکیب های شیمیایی و ضد افسردگی های سه حلقه ای کاری برنمیاد . حالا دیگه ته سیاهیه! که برمیگردی به عقب نگاه میکنی سیاهه،جلوت سیاهه ، فقط سیاهه . حالا فقط تنهایی و تنهایی و تنهاییه و این تنهایی چقدر فرق داره با اون تنهایی که سوژه ی نوشته های همه شده . حالا من موندم و یه دنیا حس بد روی دستم که نمیدونم باید چیکارشون کنم .
ادم باید با خودش کنار بیاد ، اینجوری نمیشه ، اینجوری هر حرفی هر نوشته ای هر چیزی فقط زر مفته ! هیچی واقعا دردی ازت دوا نمیکنه ... واقعا هیچ دردی ... این روزا میگذرن و این طعم زهرمار و این حال های بد حتی، ولی مگه میشه فراموش کرد که مردی تا بگذرن؟مگه میشه؟؟
اتفاق خوب- هادی پاکزاد
آهنگ هزار بار پلی شده ی این روزهام