پنجشنبه ۲۵ آبان ۹۶
دیگه زده زیر دل ،
دوست داشتن هاتون و هنری بودن و مهربون بودن و بامزه بودن و شاعر بودن و کتابخون بودن و روشنفکر بودن و حتی حتی هم نوع دوستیتون و کمک کردنتون به زلزله زده ها .
دیگه همه چیزتون میزنه زیر دل ،
یجوری که آدم اگه بخواد هم نمیتونه باور کنه .
البته که من غیر عادیام ، وگرنه عقل جمعی که اشتباه نمیکنه !(اینو یبار یکی از استادا گفته بود!!)
حالا هم من غیر عادی چراغ اتاقشو خاموش کرده و داره با صدای بلند فرهاد گوش میده :
«تو هم مومن نبودی
برگلیم ما
و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که میپنداشتم
دستان نا اهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد
تو هم از ما نبودی .»
و خوشحاله از اینکه جدیدا یاد گرفته آدمهای سرتاسر تظاهر اطرافش رو باور نکنه
خوشحاله از اینکه داره تمرین میکنه تو صورت دنیا آدامس خرسی باد کنه !
«تو هم با من نبودی یار
ای آوار
ای سیل مصیبت بار ....»