توی فایل اسکرین شات های گوشیم چشمم خورد به عکس کسی که دوسال پیش همین موقع ها برای داشتنش بیتاب بودم ، برای دیدنش توی خیابون چشمام همه جا رو میگشت . عکس رو از پیج اینستاگرامش گرفته بودم . قبل از اینکه عکس رو پاک کنم به این فکر کردم که زمان شاید خوش قلب ترین بی رحمِ دنیاست . ولی ایا واقعا با گذشت زمان تمام گذشته از ذهنمون پاک میشه ؟ یا مثه یه زخم کهنه یه گوشه میمونه و خاک میخوره تا یبار یه اتفاق ، یه صحنه ، یه آن ، دوباره درد اون زخمو یادت بیاره . تو مرورگر گوشیم ادرس پیچشو وارد میکنم تا یاد اون موقع ها بیوفتم . از بیوگرافیش میفهمم که از این شهر رفته و نمیدونم چی باعث میشه که دلم بگیره . اینکه دیگه نه واقعا دوستش دارم و نه حتی کوچکترین فکری راجبش میکنم ،اما فک میکنم نمیشه تمام اتفاق های گذشته رو پاک کرد . تمام شب هایی که برای کسی بیدار میمونی و بهش فکر میکنی ، تمام رویاهایی که اون رو توشون شریک میکنی و تمام ارزوهایی که برای داشتن اون آدم میکنی ، باعث میشه بخش مهمی از زندگیت رو متعلق به اون کنی و اون رو تو بخشی از زندگیت جا بذاری .
زمان میگذره و ادم ها کمرنگ میشن اما چیزی رو که نابود کردن هیچوقت از زندگیت بیرون نمیبرن ، یه چیزی مثل اعتماد ، مثل خوش خیالی یا حتی دوست داشتن !!
پی نوشت : یه موقع هایی هست دلت برای دوست داشتن کسی تنگ میشه ولی هرچقدر تلاش میکنی نمیتونی دوباره برای کسی احساسی خرج کنی ! انگار که دفعه ی قبلی افراط کردی و بی دلیل کل ذخیره ی عشقیت رو تموم کردی :/ اینه که میگن تو هیچ چیز زیاده روی نکنین :!