تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

تفکر در باب چیستی یک امر دم دستی !

دیروز که راجب میل به تصاحب کردن آدمها نوشتم ، یه چیز بود که همینجوری از دهنم گذشته بود ، ولی بعدش بیشتر بهش فکر کردم که ببینم واقعا هربار که حس کردم عاشق شدم ، واقعا اون فرد رو برای خودش و چیزی که بود میخواستم ، یا نه برای خودم ، برای نیازی که بهش داشتم ، برای فرار از تنهایی ، برای حس مالکیت یا چی ؟ فکر کردم که ببینم عاشق های اطرافم چی ؟ اونایی که با همن ایا واقعا بخاطر خود یک فرد اونو میخوان یا بخاطر اینکه کسی باشه بهشون سرویس بده ، کسی باشه که تنها نباشن !

این که یه چیز طبیعیه که اول نیاز پیش میاد بعد ادم ارزوی چیزی رو میکنه ، یعنی نیاز به دوست داشته شدنه که باعث میشه حس کنیم باید کسی رو دوست داشته باشیم تا اون این نیازمون رو برطرف کنه !

اصن یه چیز عجیبیه ها ! حالا فکر کن که اصلا این عاشق شدنه درسته ؟؟ ایا این خودش یه نوع خیانت نیست ؟اینی که چون یکی نیازهاتو برطرف میکنه ، باهاش باشی و کم کم فکر کنی که عاشقشی ، وابستگیه ؟ عادته؟شاید عشقه اصن؟

حالا اول چون نیاز داریم عاشق میشیم ؟ چون عاشقش شدیم دلمون میخواد این باهامون باشه ؟؟ چجوریاست واقعا ؟؟

پی نوشت : منو چه به این حرفای پیچیده اخه !! :؟


۳ نظر
محدثه //
۰۲ شهریور ۲۱:۲۲
به نظرم آدم اول باید با خودش کنار بیاد، با تنهایى ش، با مشکلاتش، با شرایط زندگیش، با همینى که هست... بعد که خودش رو پذیرفت و تنهایى تونست با همه ى این چیزا کنار بیاد و زندگى کنه(زندگى به معنى واقعى نه صرفا زنده بودن!) اون وقت میتونه عاشق کسى بشه، اون وقته که کسى رو واسه برطرف کردن نیازاش نمیخواد.. نمیخواد مالکش بشه،  وابستگى یا عادت بوجود نمیاد(البته حس مالکیت، وابستگى و عادت تا یه حدى طبیعیه) چون اینجورى طرف به یه سطحى از بلوغ شخصیتى رسیده و میتونه عقلش رو هم دخیل کنه.
میدونى؛ وقتى نتونیم با تنهایامون سَر کنیم، اون وقت ممکنه زیر بار هر عشقى بریم و این اصلا خوب نیست. بیشتر به این دلیله که میگم.
اینا فقط طرز تفکر نیس، میشه گفت تجربه ش کردم...

پاسخ :

چقدر خوب و کامل گفتی ، تقریبا با همه ی چیزایی که گفتی موافقم . یاد این نوشته افتادم که نمیدونم از کیه و یبار زیر عکس کسی تو اینستاگرام خوندم : "تو نمیتوانی چیزی که نداری را به دیگران بدهی . فقط میتوانی آنچه را که از پیش داری در اختیار دیگران بگذاری . مردم به این دلیل عشق می ورزند که غمگینند. به این دلیل در جست و جوی دیگری اند که تنها هستند . و عشق فقط زمانی امکان پذیر است که تو شادمان باشی و با خودت قهر نباشی . بلکه با خودت در شیفتگی و سرمستی باشی . "

محدثه //
۰۳ شهریور ۲۰:۳۲
هوم، هر کسى گفته، خوب گفته انصافا ^_^

پاسخ :

اره :))
ستاره
۰۴ شهریور ۱۳:۱۶
سال‌هاست با این مفهوم سرو کله زدم دخترِحوا عزیزم. سال‌ها...


خیلی پیچیده است ولی همیشه در هر برهه‌ای به درک عمیق‌تری ازش می‌رسی!

پاسخ :

طی همین چندساله هم بارها نظرم راجبش عوض شده ، امیدوارم بتونم لااقل جوری درکش کنم که تو زندگی دچار اشتباه نشم 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان