پنجشنبه ۱۸ خرداد ۹۶
«من به خاطر این چیز سخت توی سینه ام ، که آرام آرام سرد می شود ، به گرما نیاز دارم .
این چیز سرد می شود و سرد می کند ،
به سنگ تبدیل می شود ، به رگ ها فشار میاورد و این ، به این معنا خواهد بود که من دیگر قلبی نخواهم داشت ،
که آدم نامطبوع و خودخواهی می شوم که هیچ احساسی را درک نمی کند .
همه اش درست ، اما اگر آدم بخواهد احساسات داشته باشد ، باید وسایل لازمش را هم در اختیار داشته باشد.
من با چه چیزی می توانم احساس کنم ؟
همین الان فقط انقدری قلب دارم که بتوانم خودم را از خیابان و در صورت لزوم از پله ها بالا بکشم .»
رختکن بزرگ ، رومن گاری
پی نوشت : کاش این جمله ها رو من نوشته بودم
پی نوشت 2 : عنوان برای اهنگ باز باران - پالت
پیشنهاد آهنگ : کوه باش و دل نبند ، گروه او و دوستانش