دیروز که وارد باشگاه شدم منشی گفت : عزیزم روز ثبت نامه !
و من تازه متوجه شدم که اول خرداده !
خرداد ، ماه تولدم !
بعد فکر کردم چیزی باید توی دلتان مرده باشد که یادتان برود ماه تولدتان را ، که یادتان برود لحظه شماری کنید برای شب تولدتان ، که از لیست ارزوهایتان بگردید و مهمترینش را برای قبل از فوت کردن شمع کنار بگذارید ! چون ارزوی پارسال و دوسال پیشتان عین یک داغ نشسته وسط سینه یتان ! چون شب تولدت پارسالتان را یادتان نرفته که توی دلتان چه ارزویی کردید و شمع ها را فوت کردید ! پنج دقیقه بعد مهر ابطال اروزی تان را به چشم دیدید !
یک چیزی باید توی دل ادم مرده باشد که آدم دیگر به هیچ مناسبتی ، هیچ ارزویی نداشته باشد
که وقتی غروب توی خیابان صدای اذان را میشنوید ، دلتان بخواهد زار بزنید که چرا ، چرا ارزوهای دل من ، جوانه نزده ، خشک میشوند ؟؟
پی نوشت :
لبخند بزن و امیدوار بمان ، به روزی که نخواهد آمد .
#معین_دهاز