اقای استادِ ناگرامی ، راستش را بخواهید چندش اور ترین استاد درس های اسلامی ای بودید که تا به حال داشته ام . چون سعی میکردید عقاید کهنه و تعصبی تان را پشت ظاهر مثلا امروزی و حرف های جوان پسندانه پنهان کنید ، اما گاهی که حواستان نبود ، چهره ی واقعی تان را لو میدادید .
مثلا ان روز که داشتید میگفتید خودارضایی حرام است ، اگر روزی دیدید میل جنسی خیلی خیلی در وجودتان غلیان کرد و تاب تحمل و شرایط ازدواج نداشتید ، بروید صیغه کنید !! و پشت بندش هم گفتید که پسرتان در دوران دانشجویی گفته بود که میخواهم یک دختری را برای مدتی صیغه کنم و شما بهش گفته بودید من بهت پیشنهاد نمیکنم اینکار را بکنی اما اگر واقعا میخواهی راهنمایی ات میکنم ! به جای اینکه بزنید توی دهنش ، دلم میخواست دست بلند میکردم و میپرسیدم اگر دخترتان میگفت میخواهم بروم صیغه شوم ، همینجور روشن فکرانه جوابش را میدادید ؟؟
و اینکه دلم میخواست بهتان بگویم خ و د ا ر ض ا ی ی سگش شرف دارد به صیغه و این مسخره بازی ها ! که چرا همیشه میخواهیم با اسم گذاشتن روی کارهای غیرانسانی ، عادلانه جلوه بدهیمشان ؟
و یا روزی که گفتید ، 99% مشکلات در زندگی زناشویی ریشه در بستر دارد . و بقیه ی چیزها که مثلا رفتارش رو نپسندیدم بهانه است !!
میدانید با این حرفتان کل شعور و انسانیت و همه ی ابعاد وجودی انسان را زیر سوال بردید و رسما گفتید که حتی اگر یک احمقـ به تمام معنا هستید ، سعی کنید یک شریک جنسی خوب باشید که طرفتان از شما راضی باشد ! و چقدر دلم میخواست بگویم پس پ و ر ن ا س ت ا ر ها باید خیلی در زمینه ی زندگی مشترک موفق باشند چون در تامین نیاز های بستر چیزی کم ندارند !!
و یا روزی که از دوبرابر بودن دیه ی مرد به زن حمایت کردید !!
و یا هزارتا رفتار دیگرتان ، که چقدر به زور تحملتان کردم توی کلاس ، چقدر ...
دیروز که گفتید خب امروز اخرین جلسه ی کلاسمان هست ارزو کردم دیگر هرگز نبینمتان ... نه شما را و نه امثال شما را که متسفانه پر کرده اید این جامعه را .
و بیچاره مغز های ما ، که ارام و بی صدا ، به اسمِ درس ها و واحد های اجباری ، توی کلاس های امثال شما ، شست و شو داده می شوند .