باید اعتراف کنم که به شکل مازوخیسم وارانه و احمقانه ای ، همیشه از افرادی که به هر طریقی به من ابراز علاقه کردند بدم آمده و چندشم شده !! نه اینکه از اولش بدم بیاد ، حتی اگه قبلش از طرف یه بت بسازم و خیلی خیلی هم ازش خوشم بیاد، ولی به محض کوچکترین تغییر رفتار و یا هرچیزی که بفهمم برای نزدیک تر شدن یا صمیمی تر شدن با من انجام شده ، ازش متنفر میشم و ازش فاصله میگیرم !! و مطمئنم ادمی هم که الان بهونش کردم و مثلا میگم که عاشقشم !! بخاطر اینه که هیچ وقت ابراز علاقه ای بهم نکرد و همیشه تو مرتبه ی بتی خودش برام موند !! ولی از وقتی یادم میاد همینجوری بودم ! حتی اگه با کسی صمیمی باشم و دوستیمون معمولی باشه ولی وقتی متوجه میشم که ممکنه از دوستی معمولی به سمت رابطه ی غیر دوستی بره ، رفتارم تغییر میکنه و از اون ادم فاصله میگیرم !
شاید این از اونجا میاد که برای من همیشه همه چیز از دور قشنگ بوده و تا بهش رسیدم و نزدیکش شدم قشنگیش رو از دست داده یا دیگه از چشمم افتاده ! شایدم واسه اینه که به قول یکی از دوستام من ادم کمالگرای مطلقی ام و ترجیح میدم یچیزی نباشه تا اینکه بخواد با نقص باشه !
به هرحال ، خیلی ویژگی مزخرفیه ! و در واقع من خودم هم نمیدونم چی میخوام !! به خودازار ترین حالت ممکن !