تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

چیزی برای از دست دادن باقی نمانده است


عنوان یک چسناله نیست،حقیقت است.چیزی ندارم در زندگی‌ام که نگران از دست دادنش باشم،به جز دو چیز:مادرم و سلامتی جسمی‌ام.

میگویم سلامت جسمی چون برای کلمات احترام قائلم و سلامت تنها،شامل تمام ابعاد سلامتی میشود و آیا روان من سالم است؟کی میتواند همچین ادعایی بکند بی آنکه چرت نگفته باشد؟به جز این دو چیز ،چیزی برای از دست دادن ندارم.دوستی ندارم که نگران از دست دادنش باشم،مسخره‌اش اینجاست که اتفاقا خیلی زود میتوانم با آدم‌ها جوش بخورم و جوری به نظر برسد که چقدر دوست و همدلیم با هم،اما دوست به آن معنی‌اش،نه،ندارم.چند وقت پیش اخرین ته مانده‌ی رفاقتم آس حکمش را رو کرد و سوالی از من پرسید که فهمیدم دکی!چقدر احمق بودم که فکر میکردم ما همدیگر را میشناسیم.

عشقی ندارم که نگران از دست دادنش باشم.از آخرین رابطه‌ی نسبتا عاطفی زندگی 23 ساله‌ام،3 سال میگذرد و من در این سه سال چه کرده‌ام؟هیچ!حتی به هیچکس اجازه‌ی نزدیک شدن نداده‌ام چون خسته‌ام،روحا برای هرچیز تازه‌ای خسته ام.برای فکرهای رنگارنگ و مرا تو بی سببی نیستی‌ها خسته‌ام.اگرچه تمام وجودم خواهان تجربه‌ی یک حس نو و سبز است. ادمها اما من را غمگین میکنند.آدمها فقط باعث میشوند من در افکارم شکست بخورم و خوش‌خیالی‌های من به لجن برسد.شاید من در جمعیت اشتباهی قرار گرفته‌ام،شاید همه‌ی ما آدمهای تنها در جمعیت‌های اشتباهی قرار گرفته باشیم.

گریزی نیست.از جماعت عزیزم‌های مجازی،کتابهای پرفروشِ بی هیچ چیز ، نویسنده‌های دوزاریِ بی کتابخانه، خواننده‌های پرطرفدارِ مضحک،از تلویزیون دروغِ موهن،از جماعت زیبای توخالی،از کارمندهای ناله کننده‌ی مدام ، از پوچی و بطالتی که دامنمان را گرفته ، از همه چیزدان های بی سواد،از قشر تحصیل کرده‌ی بی فرهنگ،به غایت فرهنگ،از این چیزها که دلم را زده و کسلم میکند،گریزی نیست.من هر روز حل میشوم در این چیزها.در چیزهایی که دوستشان ندارم،بی آنکه گوشه‌ی امنی داشته باشم برای انکه کسی در گوشم از عشق و صداقت و درستی بخواند.بی انکه چیزی داشته باشم که نگران از دست دادنش باشم، به جز دو چیز،مادرم و سلامت جسمی‌ام، و همین دو چیز از تمام این جهان،کافیست.

۰ نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان