تنهـاییـ پرهیاهو

ای کاش که جایِ آرمیدن بودی

حتما وقتی دیگر


برای تو و خویش 

چشمانی آرزو می‌کنم

که چراغ‌ها و نشانه‌ها را در ظلماتمان ببیند


گوشی 

که صداها و شناسه‌ها را در بی‌هوشیمان بشنود


برای تو و خویش ، روحی 

که اینهمه را در خود گیرد و بپذیرد


و زبانی که در صداقت خود

ما را از خاموشی خویش بیرون کشد

 و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است

سخن بگوییم


ماگوت بیکل

About me
من فقط دلم می‌خواد چیزهایی که تو همون لحظه بهش فکر کرده‌ام رو بنویسم، و به قضاوت شدن فکر نکنم.شاید چند وقت بعدش کاملا نظرم تغییر کنه ، چون همه چیز مدام درحال تغییره ، و این زندگیه!
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان